سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

۶۰۰ آیه از قران : آیا وجود فرشتگان با چند بال پر را می توان پذیرفت؟(۱)


۶۰۰ آیه از قران : آیا وجود فرشتگان با چند بال پر را می توان پذیرفت.؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۚ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

سپاس خدای راست که آفریننده آسمانها و زمین است و فرشتگان را رسولان  گردانید و دارای دو و سه و چهار بال و پر قرار داد، هر چه بخواهد در آفرینش می‌افزاید که خدا بر هر چیز قادر است.


سوره فاطر آیه ۱

یادی از یک ریاضیدان بزرگ 
حدود ۴۵ سال پیش پرفسور محسن هشترودی ریاضیدان و دانشمند نام آور ایرانی در برنامه رادیویی مرز های دانش به این پرسش پاسخ داد که انسان در فضای خارج از منظومه شمسی که اصطلاحا" هایپر اسپیس یا ابر فضا " نامیده می شود چگونه بنظر می آید و شکل و ساختار او چگونه به تصویر کشیده می شود.
خلاصه کلام استاد این بود که در فضای منظومه شمسی تصویر انسان سه بعدی و بر اساس هندسه اقلیدسی و بر مبنای طول و عرض و ارتفاع است. در این فضا تجانس وجود دارد و می توان تصویر هر شئ  را بزرگ و یا کوچک کرد . 
اما در ابر فضا دیگر هندسه اقلیدسی حاکم نیست. بلکه هندسه آینشتن و دیگر هندسه ها جریان دارد. در ابر فضا تجانس وجود ندارد...و تصویر هر کس و هر شی به اندازه خود اوست . مثلا تصویر انسان به اندازه خود او و تصویر یک آسمانخراش ۱۰۱ طبقه ای نیز به همان اندازه خواهد بود. 
درضمن تصویر انسان به گونه تصویر او بر روی زمین و به شکل آدم معمولی نخواهد بود، بلکه او بجای ده انگشت بیست و پنج انگشت خواهد داشت ، دستهایش مانند بال بلند و کشیده بنظر می آید ، بجای دو چشم پنج چشم خواهد داشت.استاد در ادامه گفتند که یک ریاضیدان می تواند ساختار ریاضی و تصویری یک انسان را بدقت مشخص و محاسبه نماید.
بنابر این نکته اصلی این است که موجود مورد نظر در چه فضایی دیده می شود؟ 
در فضای منظومه شمسی و یا در ابر فضا؟
 قران در آیه ای از " افق اعلی " سخن می گوید که پیامبر فرشته را در آن فضا دیده است.
 این افق اعلی به احتمال قوی همان ابر فضاست که در آن به جای سه بعد ، چهار و یا پنج و یا ده بعد و بالاتر وجود دارند. درنتیجه تصویر یک موجود    می تواند بال و پر هم داشته باشد.

دانش جدید چه می گوید:

"در نظریه کوانتوم، هر ذره‌ای، با یک موج همراه است. موج نیز به نوبه‌ی خود، احتمال یافتن ذره را در هر نقطه نشان می‌دهد. جهان، زمانی‌که بسیار جوان بوده است، از یک ذره زیراتمی نیز کوچک تر بوده است، بنابراین شاید خود جهان نیز تابع موجی داشته باشد. ازآنجاکه الکترون می‌تواند، به‌طور هم زمان در حالات متعددی وجود داشته باشد و ازآنجاکه جهان از یک الکترون هم کوچکتر بوده است، بنابراین شاید جهان نیز به‌طور هم‌زمان در حالات متعددی وجود داشته است، که ازطریق یک اَبر تابع موج تعریف می‌شود.

این شکل دیگری از نظریه جهان‌های متعدد است و به یک ناظر کیهانی، که بتواند کل جهان را به یکباره مشاهده کند، نیازی نیست. اما تابع موج هاوکینگ کاملا با تابع موج شرودینگر متفاوت است. در تابع موج شرودینگر، در هر نقطه در فضا-زمان، یک تابع موج وجود دارد. در تابع موج هاوکینگ، برای هر جهان یک موج وجود دارد. به‌جای تابع Ψ شرودینگر، که تمام حالات ممکن الکترون را توصیف می‌کند، هاوکینگ تابع Ψای را معرفی می‌کند، که بیانگر تمام حالات ممکن جهان است. در مکانیک کوانتومی معمولی، الکترون در فضای معمولی وجود دارد. بااین‌حال در تابع موج جهان، تابع موج در «اَبر فضا» وجود دارد؛ فضای تمام جهان‌های ممکن که ویلر معرفی کرده است!

نظریه M مادر تمام ریسمان‌ها

از نظر تاریخی فیزیکدانان مصرانه با مفهوم فرافضا مقابله کرده‌اند. آن‌ها با تمسخر بیان می‌کردند، که ابعاد بالاتر در حیطه‌ی فکری معتقدان به ماوراء الطبیعه قرار دارد. به این ترتیب دانشمندانی که به‌طور جدی وجود دنیاهای نادیدنی را مطرح می‌کردند، همواره مورد تمسخر واقع می‌شدند. امروزه، اسرار مربوط به بعد چهارم، به دلیلی کاملا متفاوت مجددا احیا شده‌اند. با ورود نظریه‌ی M، این وضعیت تغییر کرد و مسئله‌ی ابعاد بالاتر، در مرکز انقلاب عظیم فیزیک قرار گرفت. فیزیکدانان مجبورند با بزرگ‌ترین معمایی که علم فیزیک امروزه با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، مواجه شوند؛ یعنی شکاف موجود میان نسبیت عام و نظریه کوانتوم!

این دو نظریه با هم، شامل مجموع تمام دانش فیزیکی جهان، در سطح بنیادی آن هستند. درحال‌حاضر تنها نظریه M قادر است، این دو نظریه در ظاهر متناقض و بزرگ را به یک مجموعه‌ی یکپارچه تبدیل ساخته، و رویای «نظریه همه چیز» را محقق کند. از بین تمام نظریه‌هایی که در قرن گذشته ارائه شده‌اند، تنها نظریه‌ای که از نظر اینشتین قابلیت خواندن ذهن خدا را دارد، نظریه M است.

نظریه‌ی ریسمان

می‌توان گفت تنها در فرافضای ده یا یازده بعدی، به اندازه کافی فضای خالی برای یکپارچه کردن تمام نیروهای طبیعت در یک نظریه زیبا و شکیل داریم. چنین نظریه‌ی شگفت آوری قادر خواهد بود، به سوالات همیشگی ما پاسخ دهد: قبل از آغاز جهان، چه اتفاقی افتاده است؟ آیا می‌توان زمان را معکوس کرد؟ آیا بُعد گذرها می‌توانند ما را در جهان جابه‌جا کنند؟"

منبع گزارش فوق

سفر در زمان و ورود به ابعاد بالاتر

نوشته آقای  جلیل علیزاده


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد