سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

مطالبی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند -سوره کهف ۶۹ امین سوره قرآن بر حسب تاریخ نزول: گزارش اصحاب کهف


ادامه از نوشتار پیشین

-مطالبی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند

-سوره کهف  ۶۹  امین سوره قرآن بر حسب تاریخ نزول

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

کتابی است در نهایت استواری تا از عذاب سخت خود هشدار دهد  و اهل ایمان را که اعمال آن‌ها نیکوست به اجر بسیار نیکو بشارت دهد. (۲)

که در آن سر منزل پر نعمت بهشتی زندگانی ابدی خواهند داشت. (۳)

و هشدار دهد  آنان را که گفتند: خدا فرزندی دارد  (۴)

آن‌ها نه خود و نه پدرانشان از روی علم و دانش سخن نمی‏گویند، این کلمه بزرگی است که از دهنشان خارج می‏شود و جز دروغ چیزی نمی‏گویند. (۵)

نزدیک است که اگر امت تو به این سخن ایمان نیاورند جان خودت  را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی! (۶)

ما آن‌چه را که در زمین جلوه ‏گر است زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم تا مردم را امتحان کنیم که کدام یک عملشان نیکوتر خواهد بود. (۷)

همه زیبائیها و منابع زمین نابود می شود

و ما آن‌چه را زیور زمین گردانیدیم باز همه را به دست ویرانی و فنا می‏دهیم و زمین را دشتی خشک و بی‏گیاه خواهیم ساخت. (۸)

(طبق گزارش رسمی سازمان فضا ناسا هر روز 1/. میلی متر از شعاع زمین کم می شود این میزان روزانه خیلی اندک است ولی زمین بر حسب محاسبات ریاضی فیزیک زمین شناسان بین ۱.۵ تا میلیارد سال دیگر باقی خواهد ماند . در آنصورت میزان کم شدن زمین خیلی بالا  رفته و هر جسم کروی که شعاعش کاهش یابد نیروی جاذبه روی آن زیاد می شود. و همین باعث فروریختن آنچه می شود که بر روی آن قرار دارد. شکافهای فراوان بو جود می آید و منابع تخلیه می شوند . این فرایندها هم اکنو ن آعاز شده است. با سرچ در اینترنت به گزارشات زیاد دست خ اهید یافت.)

گزارش مردان غار و یا اصحاب کهف و مردان رقیم

تو پنداری که اصحاب کهف و رقیم  از آیات عجیب ماست؟! (۹)

آن گاه که آن جوانمردان  در غار کوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز. (۱۰)

نواختن بر  گوش و خواب 

پس ما  بر گوش نواختیم و  آن‌ها تا چند سالی بخواب روند. (۱۱)

(امروزه ارتباط بین خواب و گوش در دست مطالعه است. بطوریکه برای افرادی که دچار اختلالات خواب هستند از ماسک گوش و چشم بند استفاده می شود. ولی یک نکته بطور تجربی برای هر کس مسلم است که انسان وقتی به خواب می رود که چشم او نبیند و گوش او نشنود. ممکن است چشم بسته باشد و لی تا زمانی که گوش می شنود و صداهای اطراف خود را تشخیص می دهد خواب انسان را فرا نمی گیزد.)

پس از آن خواب ، آنان را برانگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه  مدت درنگ در آن غار را بهتر شماره خواهند کرد. (۱۲)

ما قصه آنان را بر تو به درستی حکایت خواهیم کرد. آن‌ها جوانمردانی بودند که به خدای خود ایمان آوردند و ما بر مقام هدایتشان بیفزودیم. (۱۳)

و دلهای  آن‌ها را سخت استوار و دلیر ساختیم آن گاه که آن‌ها قیام کرده و گفتند: خدای ما پروردگار آسمان‌ها و زمین است و ما هرگز جز خدای یکتا هیچ کس را به خدایی نمی‏خوانیم، که اگر بخوانیم سخت راه خطا و ظلم پیموده‏ایم. (۱۴)

این قوم ما که خدایانی غیر خدای یگانه برگرفتند چرا هیچ دلیلی روشن بر خدایی آن‌ها نمی‏آورند؟ پس چه کسی ستمکارتر از آن کس که افترا و دروغ بر خدا می‏بندد؟! (۱۵)

و آن گاه اصحاب کهف با یکدیگر گفتند که شما چون از این مشرکان و خدایان باطلشان که جز خدا می‏پرستند دوری جستید باید به غار کوه گریخته و پنهان شوید تا خدا از رحمت خود به شما گشایش و توسعه بخشد و اسباب کار شما را با  آسایش مهیا سازد.  (۱۶)

مشخصه اصلی غار اصحاب کهف

و گردش آفتاب را چنان مشاهده می‏کنی که هنگام طلوع از سمت راست غار آن‌ها برکنار و هنگام غروب نیز از جانب چپ ایشان به دور می‏گردد و آن‌ها در فضای گسترده غار قرار دارند (و کاملاً از حرارت خورشید در آسایشند). این حکایت جوانمردان کهف یکی از آیات الهی است هر کس را خدا راهنمایی کند او به حقیقت هدایت یافته و هر که را در گمراهی واگذارد دیگر هرگز برای چنین کس هیچ یار راهنمایی نخواهی یافت. (۱۷)

(بر این اساس در غار این گونه قرار دارد که اگر در مقابل آن طوری بایستیم سمت چپمان مشرق و سمت راستمان مغرب خواهد بود. ولی خود غار یعنی فضای داخل آن از تابش آفتاب محفظ خواهد بود.)

اگر آنها را ببینی فکر می کنی که در خوابند

و آن‌ها را بیدار پنداری و حال آن‌که در خوابند و ما  آنان را به پهلوی راست و چپ می‏گردانیدیم و سگ آن‌ها دو دست بر در آن غار گسترده داشت، و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آن‌ها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی. (۱۸)

(ظاهر آیه طوری سخن می گوید که گویی هنوز آنان د ر خوابند و به امر خداوند پهلو به پهلو می شوند. ولی بخش دوم آیه به زمان گذشته اشاره می کند یعنی به دورانی که به خواب رفتند و سپس سالها ب۵د از خواب بر خواستند.)

و همچنین آنان را از خواب برانگیختیم تا‌  از یکدیگر بپرسند، یکی پرسید: چند مدت (در غار) درنگ کردید؟ جواب دادند: یک روز تمام یا که برخی از روز. دیگر بار گفتند: خدایتان داناتر است که چند مدت در غار بوده ‏اید، باید  شما یکی را با این درهم‌هاتان به شهر بفرستید و  بنگرد که کدامشان طعام پاکیزه‏ تر و حلال‏تر دارند تا از آن روزیی برایتان فراهم آرد و باید با دقت و ملاحظه این کار را انجام دهد و نباید هیچ کس را از حال شما آگاه سازد. (۱۹)

زیرا که اگر بر شما آگهی و ظفر یابند شما را یا سنگسار خواهند کرد یا به آیین خودشان برمی‏گردانند و در آن صورت دیگر روی رستگاری نخواهید دید. (۲۰)

وقتی مردم از اصحاب کهف مطلع شدند

و این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت البته بی ‏هیچ شک خواهد آمد، آن گاه که میانشان تنازع و خلاف در امر آن‌ها بود (یعنی در عدد یا آیین آن‌ها که قائل به معاد و قیامت بودند) پس بعضی گفتند: باید گرد آن‌ها حصار و بنایی بسازیم  ، و خدا به احوال آن‌ها آگاه‏تر است و آنان که بر واقع احوال آن‌ها ظفر و اطلاع یافتند گفتند البته بر ایشان مسجدی بنا می کنیم. (۲۱)

(بر حسب آیه مابین مردم آن سرزمین در مورد اصحاب کهف اتفاق نظر نبود. احتمالا برخی آنان را قدیس می دانستند و گروهی دیگر ترجیح می دادند تا کسی از احوال آنان مطلع نشوند و می خواستند گرداگرد غار دیوار و حصاری بکشند و آنان را در همان غار محبوس نمایند. ولی آنان که به حقیقت حال اصحاب کهف پی برده بودند می گفتند برایشان مسجدی می سازیم.)

اصحاب کهف چند نفر بودند؟

بعضی خواهند گفت که عده‌ی آن اصحاب کهف سه نفر بود چهارمین هم سگ آن‌ها، و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیب‏گویی می‏گویند عده آن‌ها پنج نفر بود ششمین سگ آن‌ها، و برخی دیگر گویند: هفت نفر بودند و هشتمین سگ آن‌ها. بگو: خدای من به عده آن‌ها آگاه‏تر است، که بر عدد آن‌ها به جز افراد اندکی هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آن‌ها مجادله مکن جز آن‌که هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس. (۲۲)

و تو هرگز درباره چیزی مگو که من این کار را فردا خواهم کرد. (۲۳)

مگر آن‌که بگویی (ان شاء اللَّه) اگر خدا بخواهد، و چون فراموش کنی باز خدا را به یاد آر و به خلق بگو  خدای من مرا به حقایقی بهتر و علومی برتر از این قصه هدایت فرماید. (۲۴)

۳۰۹‌ سال در کوه بودند

و آن‌ها در کهف کوه سیصد سال، نه سال هم افزون درنگ کردند . (۲۵)

ادامه دارد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد